دارم مثلِ بارون زمین می خورم
توی معبدِ عشقِ زیبای تو
اسیرِ هنوزم دلِ ساده ام
به زنجیرِ چشمِ فریبای تو
من از عشقِ تو پشتِ پا می خورم
توی بهتِ تنهایی و بی کسی
تمومِ وجودم یه کوهِ یخه
تو دریای بی رحم دلواپسی
ببین وقتِ دل کندن از قلبِ من
تنِ قلبم از غصه آکنده شد
ندونستی با رفتنت نازنین
لبِ من پرِ از حسرتِ خنده شد
گلایه ندارم دیگه از کسی
خودِ من دلیلِ همین ماجرام
به تو هدیه کردم دلم رو ولی
دلم رو نخواستی گلِ بی وفام
روی عکسِ پیوندِ ما پر شد از
غبارِ فراموشیِ عاشقی
تو گلدونِ لب تشنه رو پنجره
نمونده دیگه ردی از رازقی
من و خط زدی از همه لحظه هات
تو رو من ولی رج زدم ، تا خودم
نباشم همون آدمِ ساده که
یه روزی به عشقِ تو عاشق شدم
ترانه سرا : باربد هاشم پور
آهنگ ساز و خواننده : ناصر حیدری
تنظیم کننده : آرش آزاد
سال انتشار : 1396
از این دنیا چی فهمیدیم
به جز تنهایی و غربت
من و بغضای نشکسته
تو و اشکایی از حسرت
شکستیم مثلِ یک شاخه
به جرمِ عشق و فهمیدن
به جرمِ بودنِ با هم
به هم آغوش و بخشیدن
از این دنیا چی فهمیدیم
همین که سهمِ ما غم شد
همین که فالِ خوشبختی
دچار بغض و ماتم شد
نه راهی به عقب داریم
نه راهی رو به رومون هست
دیگه دستایِ تقدیرم
درِ شادی و رومون بست
ولی با این همه بازم
تو دستام جای دستاته
روی این شونه ی خسته
هنوز هرمِ نفسهاته
بمون خوبم شاید فردا
بتونه سهمِ ما باشه
دوباره توی گلدونا
گلای عاشقی وا شه
شاید فردا مالِ ما شه
ترانه سرا : باربد هاشم پور
آهنگ ساز و خواننده : ناصر حیدری
تنظیم کننده : ایمان پرگر
سال انتشار : 1396
گاهی رفتن تنها راهه واسه موندن تا ابد
گاهی وقتا گریه خوبه گاهی وقتا خنده بد
گاهی دل کندن درست و گاهی دل بستن غلط
گاهی باید مثل شب شد روی خورشید سایه زد
تو این دنیای وارونه ، که لحظه مثلِ زندونه
کسی با بغضِ تکراری ، از آزادی نمی خونه
گاهی میشه مرگ و توی ، چشمِ خیسِ آینه دید
رو تنِ دیوارِ خونه ، نقشِ غربت و کشید
گاهی وقتا میشه عشق ُ ، زیرِ تیغِ غصه برد
با تبِ تندِ ترانه ، نفسِ شب و برید
تو این دنیای وارونه ، که لحظه مثلِ زندونه
کسی با بغضِ تکراری ، از آزادی نمی خونه
میشه رد شد از مصیبت رفت و تا فردا رسید
بی تفاوت زندگی کرد اشکِ چشمی رو ندید
میشه گاهی زیرِ بارون تشنه بود و تشنه مرد
با یه جفت بالِ شکسته میشه تا ابرا پرید
تو این دنیای وارونه ، که لحظه مثلِ زندونه
کسی با بغضِ تکراری ، از آزادی نمی خونه
ترانه سرا : باربد هاشم پور
آهنگ ساز و خواننده : ناصر حیدری
تنظیم کننده : آرش آزاد
سال انتشار : 1394
دلم خیلی پره از بازی تقدیر
از این شهرِ دروغ و کوچه ی دلگیر
از این دنیای بی رحمِ پر از کینه
دلم خیلی پره از بغض و از زنجیر
دلم خیلی پره از پشتِ پا خوردن
دلم خیلی پره از بی کسی مردن
میونِ این همه روزای تکراری
دلای عاشق و بی وقفه آزردن
دلم خیلی پره از عالم و آدم
میون این همه آدم
کسی فکر رسیدن نیست
همه سرگرم دنیاشون
جهان جای تو و من نیست
شقایق ها همه غمگین
چشای مریما خیسه
کجاست دستی که تقدیر ُ
واسه ما از نو بنویسه
تو هم مثلِ دلم غمگین
تو هم درگیرِ بارونی
اسیرِ وحشتِ کابوس
از این شب ها پریشونی
یه روز میاد که دنیامون
همیشه خوب و زیبا شه
جای کابوسِ تکراری
جهان هم رنگِ رویا شه
ترانه سرا : باربد هاشم پور
آهنگ ساز و خواننده : ناصر حیدری
تنظیم کننده : آرش آزاد
سال انتشار : 1394
درباره این سایت